از این روزها نمی گذرم...
به حد کافی کشیده ام
زمین جای قشنگی نبود
شیشه بودم
سنگ باید بود
فدا شدم
فدایی ترسم
قلبم...
از دست خودم دلگیرم
شعار نمی دهم
خودم شعار شدم
زمین جای قشنگی نبود
برای من
برای هرکسی
مثل من
فدایی شدم
به بمبست رسیدم
به فقر فکری
به انتها
زمین جای قشنگی نبود
اینجا جای من ومثل من نیست...
نظرات شما عزیزان:
arash 
ساعت15:22---24 دی 1392
زجر...
زاری...
زخم خوردن...
درد...
و...
اگه خوب باشی تو این دنیا اینا جایزته...